logobig_behrooz_blacksqlogobehroozlogobig_behroozlogobig_behrooz
  • درباره
  • عکاسی
  • اشعار
  • تماس
  • نخست
  • اشعار
  • پنجره

پنجره

زمانی که بر پنجره ایستاده بودم

امیدوار شدم که شاید نگاهی برایم اشک ریزد

امروز پنجره ها را تیغه کردند

و

برایم آسمانی کشیدند که پرندگان پرواز می کردند

Share
1
Behrooz Baradaran Noveiry 2025